اگر انسان پای خود را از گلیم خود درازتر نمیکرد و تیشه به ریشۀطبیعت و موجودات دیگر نمیزد امروز لازم نبود نگران حقوق حیوانات باشیم ولی به هرتقدیر ما در این نقطه قرار داریم، در زمانی که در هر ثانیه ۱۶۸۰ حیوان در کشتارگاههای دنیا کشته میشوند یا در راه کشتارگاه جان میبازندیا بر اثر شرایط بسیار ناهنجار دامداریها میمیرند. در زمانی که در هر ثانیه ۴حیوان در آزمایشگاهها میمیرند، در زمانی که درهر ۳ تا ۴ ثانیه پوست یک حیوان در دنیا زنده زنده کنده میشود تا به مصرف کلاه و کتو پالتوی انسانهای خودخواه و بیفکری برسد که فکر میکنند پولش را دارند پس چرانخرند؟ در همین لحظه خدا میداند چند حیوان دیگر در سیرکها و باغ وحشها و مسابقاتبوکس شامپانزهها، گاوبازی اسپانیاییها، جنگ سگها، جنگ خروسها و غیره و غیرهفدای "سرگرمی و تفریح" یا حفظ سنّتهای (چه اصطلاح جالبی برای اعمال خشونت!) بربریدیگر میشوند.
در حقیقت، وقتی از حقوق حیواناتصحبت میکنیم، صحبت از "دادن" به معنای "اعطا کردن" نیست صحبت از "پس دادن" است وآن هم نه "پس دادن کامل". ما حتی اگر بخواهیم نمیتوانیم تمام حقوقی را که در طولچند هزار سال از حیوانات گرفتهایم به آنها پس دهیم، ما نمیتوانیم رنج و شکنجه ووحشتی را که سالیانه بر میلیاردها حیوان تحمیل کردهایم جبران کنیم، ما نمیتوانیمزندگی و جان از دست رفتگان را برگردانیم، ما حتی نمیتوانیم حیوانات به اصطلاح "پرورشی" یا "خانگی" که قابلیت خود را برای زندگی در طبیعت از دست دادهاند بهطبیعت برگردانیم... ولی حداقل میتوانیم سعی کنیم قسمتی از حقوق طبیعی حیواناتی راکه هنوز نفس میکشند به آنها پس دهیم و از اعمال خشونت بیشتر در برابر آنها خودداریکنیم. حیواناتی که در همین لحظه زجر میکشند، هنوز دم کشتارگاهها یا قصابیها ازترس میلرزند، هنوز در کامیونها روی هم تلانبار میشوند، هنوز زنده-زنده پوستشانکنده میشود، هنوز فدای سرگرمی و تفریح انسانهای وقیح میشوند، هنوز درآزمایشگاهها لاک ناخن یا مواد شیمیایی ریمل به خوردشان داده میشود... این لطفیاست که میتوانیم در وهلۀ اول به خودمان بکنیم چون یا باید به مفهوم واقعی کلمهانسان متمدن باشیم یا یک موجود باهوش ولی مخرّب و لاابالی.
منبع:حقوق حیوانات